- ۴ نظر
- ۱۱۴۲۴ نمایش
تقوا سه گونه است
1. تقوای گریز
2. تقوای پرهیز
3. تقوای ستیز
گریز: این است که از محیط گناه آلود دوری کنی.
پرهیز: این است که بتوانی در محیط گناه آلود، خودت را پاک نگهداری.
ستیز: این است که در صحنه بمانی و با مظاهر گناه مبارزه کنی و محیط سالمی ایجاد کنی.
گاهی باید مانند موسی (ع) در کاخ فرعون بمانی و سکوت کنی و فقط خودت را حفظ کنی...
گاهی یوسف وار باید از صحنه گناه فرار کنی و راه گریز را برگزینی...
گاهی ابراهیم وار با گناه و شرک و بت پرستی مقابله و ستیز کنی و بت شکن شوی...
شهید بهشتی
برگرفته از: ندای عفت
به مناسبت 7 آذر روز نیروی دریایی راهبردی ارتش جمهوری اسلامی ایران با حضور سردار سرتیپ پاسدار حسین دهقان وزیر دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح و امیر دریادار حبیب الله سیاری فرمانده نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران، انبوهی از موشک های کروز دریایی قدیر به نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران تحویل گردید.
پس از آن که ولایت کوفه به عبیدالله بن زیاد سپرده شد و او آهنگ کوفه نمود، هنگامی که میخواست وارد کوفه شود، پرچمش به درخت نخلی آویخت و پاره شد. او این اتّفاق را به فال بد گرفت و فرمان داد تا آن نخل را قطع کنند. مرد نجّاری آن نخل را خرید و آن را چهار پاره کرد. میثم میگوید: «به پسرم صالح گفتم: میخی آهنین بردار و نام من و پدرم را روی آن حک کن و آن را بر یکی از پارههای آن درخت بکوب. چند روز که از آن گذشت، گروهی از بازاریان کوفه نزد من آمدند و گفتند: ای میثم، برخیز و با ما بیا تا به نزد امیر عبیدالله بن زیاد برویم و نزد او از مسؤول بازار شکایت کنیم و از او بخواهیم تا او را عزل و شرّش را از سر ما کم کند و کسی غیر از او را بر ما بگمارد. میثم میگوید: هنگامی که نزد امیر آمدیم من سخنگوی آن گروه شدم. امیر کاملاً به سخن من گوش داد و از تواناییم در سخن دانی در شگفت شد. در این هنگام بود که عَمر و بن حُرَیث به عبیدالله بن زیاد گفت: امیر به سلامت باد! آیا این گوینده را میشناسی؟ عبیدالله گفت: مگر او کیست؟! عمرو بن حریث گفت:
صلح حسن (علیه السلام) یا به عبارتى متارکه و آتش بس وى با معاویه را شاید بتوان یکى از
دشوارترین مراحل سیر امامت در دنیاى اسلام نامید. این انقلابىترین نرمش تاریخ، و
تحمل رنج طاقت فرساى آن، که هیچ کس جز پسر على (علیه السلام) آن هم توسط درک عالیترین درجات
ایمان قادر به انجامش نبوده و نخواهد بود، همواره بحثانگیز و سوال آفرین بوده است،
و متاسفانه غرض ورزان به قلم غرض، و جاهلان به دیده جهل، این شگرد ایمانى را در
پرده تحریف و ابهام پیچیدهاند.
امامان همگى، مظهر تقوى و روش هستند، تقوى در همگى شان مشترک، و روش در تمامى شان
متفاوت است.
این توپ یک توپ خودکششی (کامیون کش) است که در ایران به اشتباه و به شکلی خندهدار «کامیون پایه» نامیده شده است. استفاده از کامیونت برای کشش توپ مزایا و معایب بسیاری دارد که از جمله آن میتوان به قیمت تمام شده کمتر و آماده به راه بودن و سرعت جابجایی بالاتر اشاره کرد. اما معایب آن به حدی بیشتر است که بنده بعید میدانم هرگز ساخت توپهای خودکشش بر شاسیهای زرهی متوقف شود. از جمله این معایب میتوان به توان و مقاومت زرهی ناچیز و در برخی موارد فاقد مقاومت زرهی اشاره کرد. از دیگر معایب این کامیون کشها حوزه حضور آنها است که به سطوح صاف و جادهها و صحراها خلاصه میشود. البته تلاشهای بسیاری شده است که این حوزه افزایش پیدا کند، با توجه به سهل الوصول بودن و کم هزینهتر بودن کامیون کشها این تلاش هم به جاهای خوبی رسیده است. اما در یک کامیون کش نمیشود تمام نکات و ضروریات شمه را رعایت کرد. نمیتوان از گودالهای مختلف عبور کرد. مشکل عبور از رودخانهها با توجه به تمام تلاشهایی که شده کمابیش پابرجاست و پابرجا نیز خواهد ماند. اعتماد پذیری پرسنل به یک کامیون کش اندک بوده و حسی که در یک خودروی زرهپوش به آنان دست میدهد در کامیون کشها وجود ندارد.