نقد جریان احمد الحسن بصری، مدعی دروغین مهدویت
دوشنبه, ۲ شهریور ۱۳۹۴، ۰۸:۲۶ ب.ظ
آیا یمانی، وزیر و نائب خاص امام مهدی است؟
سوال، سوال بسیار اساسی و پیچیده ایی است و از روایات، پاسخ روشنی، دریافت نخواهید کرد. هرچند برخی از محققین، همچون علامه کورانی، به قاطعیت معتقدند، یمانی، وزیر، نائب خاص و مباشر امام عصر بعد از ظهور در ماه مبارک رمضان تا هنگام قیام در ماه محرم، است و بر همه مومنین و حتی مراجع و علماء دین، پیروی و اطاعت از یمانی، واجب و مخالفت با وی حرام است. زیرا با خروج یمانی، عصر غیبت، پایان می پذیرد و مرجعیت فقهاء که مخصوص عصر غیبت بود، نیز پایان می پذیرد. زیرا یمانی، سفیر پنجم و نائب خاص امام عصر، می باشد و نائب خاص بر نائب عام (فقهاء)، مقدم است. و یمانی، صاحب معجزات و کرامات خاصه است و البته شیعیان و علمای دین، با یمانی، امتحان و آزمایش، خواهند شد. [۱] مستند دیدگاه تقدیس یمانی، بیشتر مبتنی بر روایتی در کتاب الغیبۀ نعمانی، می باشد:
… وَ لَیْسَ فِی الرَّایَاتِ رَایَهٌ أَهْدَى مِنْ رَایَهِ الْیَمَانِیِّ هِیَ رَایَهُ هُدًى لِأَنَّهُ یَدْعُو إِلَى صَاحِبِکُمْ فَإِذَا خَرَجَ الْیَمَانِیُّ حَرَّمَ بَیْعَ السِّلَاحِ عَلَى النَّاسِ وَ کُلِّ مُسْلِمٍ وَ إِذَا خَرَجَ الْیَمَانِیُّ فَانْهَضْ إِلَیْهِ فَإِنَّ رَایَتَهُ رَایَهُ هُدًى وَ لَا یَحِلُّ لِمُسْلِمٍ أَنْ یَلْتَوِیَ عَلَیْهِ فَمَنْ فَعَلَ ذَلِکَ فَهُوَ مِنْ أَهْلِ النَّارِ لِأَنَّهُ یَدْعُو إِلَى الْحَقِّ وَ إِلى طَرِیقٍ مُسْتَقِیم … . [۲]
… در میان آنها، پرچمى خالصتر از پرچم یمانى نیست که پرچم هدایت است و شما را به سوى صاحبتان دعوت میکند. هنگامى که یمانى خروج کند فروش اسلحه بر دیگر مردمان را تحریم میکند.و بر هر مسلمانی، نیز حرام است. چون یمانی، خروج کند بسویش بشتاب که پرچم او پرچم هدایت است و بر هیچ مسلمانى جایز نیست که در برابر یمانی، بایستد هرکس چنین کند اهل دوزخ و اتش خواهد بود. زیرا یمانی، به سوى حق و صراط مستقیم دعوت می کند.
و چنین استدلال می کنند: مگر میشود، دعوت به امام عصر (یدعو الی صاحبکم)، بدون اذن و اجازه از طرف امام مهدی، باشد؟ شاهد بر اینکه، دعوت به طریق مستقیم (یدعو الی طریق مستقیم)، تنها برای یمانی، استعمال شده است و همین عبارت و عبارت های مشابه در وصف یمانی، که درباره هیچ شخصیت مثبت دیگر عصر ظهور، نیامده است، نشانگر، نیابت خاص یمانی، از طرف حضرت ولی عصر، می باشد. همچنین تعبیر وجوب اطاعت مطلق از یمانی هنگام قیام یمانی (لا یحل لمسلم این یلتوی علیه)، نیز نشان از سفارت و نیابت خاص یمانی از طرف امام مهدی، می باشد. کما اینکه یمانی، یکی از سخنگویان رسمی حضرت، خواهد بود. و وقتی نائب خاص، حضور دارد، بر همه، حتی نائبان عام (فقهاء)، تبعیت از نائب خاص حضرت، واجب میشود. و مرجعیت عامه فقهاء در عصر غیبت، پایان می پذیرد. زیرا غیبت کبری به پایان رسیده است.
آیا همزمان با ندای آسمانی، عصر غیبت، پایان می پذیرد؟
طبق این دیدگاه علامه کورانی، امام عصر، بعد از ندای آسمانی در ماه رمضان، ظهور، می نمایند. در روایتی از امام رضا، چنین نقل شده است:
ان القائم ینادی باسمه لیلۀ ثلاث و عشرین من شهر رمضان و یقوم یوم عاشورا.
قائم در شب ۲۳ ماه رمضان به نامش، ندا داده میشود و در روز عاشورا قیام می کنند.
همچنین در کتاب التشریف بالمنن ابن طاووس به نقل از منابع اهل سنت، از امام علی، مضمون حدیث فوق، تاکید شده است:
إِذَا نَادَى مُنَادٍ مِنَ السَّمَاءِ أَنَّ الْحَقَّ فِی آلِ مُحَمَّدٍ، فَعِنْدَ ذَلِکَ یَظْهَرُ الْمَهْدِی … . [۳]
هنگامیکه ندادهنده (جبرئیل) از آسمان، ندا سر داد که حق با محمد و آل محمد است، در این هنگام، حضرت مهدی ظهور میفرمایند … .
مطالب فوق، نیز طبق حدیث “توقیع شریف به آخرین نائب حضرت در عصر غیبت صغری“، کاملا تایید میشود. چراکه طبق آخرین توقیع شریف امام عصر به نائب چهارم خویش، علی بن محمد السمری، بعد از خروج سفیانی و ندای آسمانی، عصر غیبت کبری، پایان می پذیرد. شیخ طوسی در کتاب الغیبۀ، چنین نقل میفرمایند:
… مَنْ یَدَّعِی الْمُشَاهَدَهَ [أَلَا فَمَنِ ادَّعَى الْمُشَاهَدَهَ] قَبْلَ خُرُوجِ السُّفْیَانِیِّ وَ الصَّیْحَهِ فَهُوَ کَذَّابٌ مُفْتَر … . [۴]
… هرکسی، قبل از خروج سفیانی و ندای آسمانی، ادعای ارتباط و نیابت خاص، داشته باشد، دروغگو،کذاب و افترازننده است … .
و امام عصر، بعد از ندای آسمانی در ماه رمضان و در این مدت و در فاصله بین ظهور و قیام، اندک فعالیت نیمه علنی دارند. در حدیثی از امام سجاد، بر این موضوع، اشاره شده است:
… فَإِذَا ظَهَرَ السُّفْیَانِیُّ اخْتَفَى الْمَهْدِیُّ ثُمَّ یَخْرُجُ بَعْدَ ذَلِکَ. [۵]
… هنگامیکه سفیانی در ماه رجب خروج کرد، حضرت مهدی مخفی خواهند شد و سپس در ماه محرم، خروج و قیام خواهند فرمود.
و نیز از امام باقر در ضمن روایت معتبری نقل شده است:
… وَ یَبْعَثُ السُّفْیَانِیُّ بَعْثاً إِلَى الْمَدِینَهِ فَیَنْفَرُ الْمَهْدِیُّ مِنْهَا إِلَى مَکَّهَ فَیَبْلُغُ أَمِیرَ جَیْشِ السُّفْیَانِیِّ أَنَّ الْمَهْدِیَّ قَدْ خَرَجَ إِلَى مَکَّهَ فَیَبْعَثُ جَیْشاً عَلَى أَثَرِهِ فَلَا یُدْرِکُهُ حَتَّى یَدْخُلَ مَکَّهَ خائِفاً یَتَرَقَّبُ عَلَى سُنَّهِ مُوسَى بْنِ عِمْرَانَ … . [۶]
… و سفیانی سپاهی را به سوی مدینه میفرستد و امام مهدی از مدینه به مکه پناه میبرد… به فرمانده سپاه سفیانی خبر میرسد که حضرت به مکه رفته است پس سپاه را به دنبال حضرت میفرستد اما به حضرت دست نمییابند تا اینکه حضرت طبق سنت حضرت موسی نگران و مضطرب وارد مکه میشوند… .
بنابراین، احادیث فوق، نشان میدهد که حضرت بعد از ندای آسمانی و ماه رمضان و در فاصله بین ظهور و قیام، اندک فعالیت های محدودی و نیمه علنی دارند و به همین خاطر است که، طبق روایت فوق، لشکر سفیانی به قصد دستگیری و پایان دادن به نشانه های آغاز حکومت حق، به سمت مدینه، گسیل میشوند.
و طبیعتا، در این مدت حدودا چهار ماهه و فاصله بین ظهور و قیام، شیعیان، از طریق افرادی چون، یمانی و نفس زکیه به عنوان سفیران امام عصر با ایشان، در ارتباط خواهند بود. [۷] چنانچه در احادیث، به فعالیت و دعوت یاران حضرت همچون نفس زکیه، بعد از ظهور امام عص و قبل از قیام امام در ماه محرم، تصریح شده است که پیام امام عصر را به جهانیان و شیعیان، می رسانند. در حدیثی، به انتقال پیام نفس زکیه در ماه ذی الحجۀ و شهادت وی هنگام قرائت پیام امام عصر، تصریح شده است:
… فیدعو رجلاً من اصحابه فیقول له: امض الی اهل مکه فقل: یا اهل مکه انا رسول فلان الیکم و هو یقول لکم: انا اهل بیت الرحمه و معدن الرساله و الخلافه… فاذا تکلم هذا الفتی بهذا الکلام اتوا الیه فذبحوه بین الرکن و المقام و هی النفس الزکیه… . [۸]
… امام مهدی، مردی از یارانش را فرامیخواند و میفرماید: به سوی اهل مکه برو و به آنان بگو: «ای مردم مکه! من فرستاده فلان هستم و پیام او چنین است: “ما خاندان رحمت و جایگاه رسالت و خلافت هستیم…”» وقتی سخن این جوان تمام میشود، به او هجوم میآورند و او را در میان رکن و مقام سر میبرند؛ و او همان نفس زکیه است…
بنابراین، از این دسته احادیث، استنباط میشود که بعد از صیحه آسمانی وخروج سفیانی، امام عصر، مثل دوران غیبت صغری، نواب خاصی همچون یمانی و نفس زکیه، خواهند داشت که به عنوان نماینده به اطراف می فرستند و پیام امام زمان را به مردم، می رسانند. [۹]
نقد دیدگاه تقدیس یمانی
در نقد و تفسیر این دیدگاه، باید گفت: برخی از این موارد گفته شده، صحیح و اما پذیرش برخی دیگر، واقعا سخت و ناممکن است. توضیح بیشتر اینکه: یمانی هر چند “اهدی الرایات” است و طبق صریح روایت، مخالفت با یمانی، حرام و دشمن وی در آتش، می باشد و هر چند که یمانی، به صراط و طریق مستقیم و حق، دعوت می کند و مردم را به صاحب امر و امام مهدی، فرا میخواند، اما ادعای ارتباط مباشر و مستقیم و بی واسطه یمانی با امام مهدی، وکالت و نیابت خاصه یمانی، همچنین کرامات و معجزات یمانی، فرمانده سپاه بودن یمانی برای امام مهدی، وزارت یمانی در حکومت جهانی امام مهدی، هر چند فی حد ذاته، ممکن است، اما دلیل روایی و حدیثی قوی و محکم، برای این گونه ادعاها، نداریم و ثابت نیست و در احادیث، تصریحی به این مسائل اخیر و ادعاها، نشده است. [۱۰] تا چه رسد به ادعای عصمت و معصوم بودن یمانی، همانطور که پیروان احمد الحسن بصری، ادعا می کنند. بنابراین شاید نیابت و ارتباط خاص برای یمانی، بعد از اتمام عصر غیبت کبری و آغاز ظهور امام عصر، امکان پذیر باشد، اما ادعای عصمت و معصوم جلوه دادن یمانی و وجوب اطاعت مطلق از یمانی و فرزند امام مهدی بودن برای یمانی، سخنی گزاف، باطل و کذب است و هیچ دلیل روایی و حدیثی، نداریم. [۱۱]
شایان ذکر است علامه کورانی، علیرغم پافشاری بر عقیده خویش پیرامون یمانی، با تالیف کتاب دجال البصرۀ، به نقد و بررسی جریان موهوم احمد الحسن بصری، مدعی یمانی، پرداختند و در مصاحبه ها و سخنرانی های مختلف، باطل بودن ادعای کذب پیروان احمد الحسن یمانی دروغین را گوشزد کردند.
اشکالات وارد بر حدیث تقدیس یمانی
حتی برخی از محقین، پا را فراتر گذاشته، سند و دلالت این روایت را مورد خدشه قرار دادند و چنین استدلال کردند:
از آنجا که، چند حکم فقهى و یک حکم اعتقادى بر این روایت (یدعو إلى صاحبکم) در کتاب الغیبۀ نعمانی،حمل میشود. بنابراین،لازم است چنین روایتی از نظر سندی و دلالت، به دقت بررسی شود. و با تفحص در کلمات فقهاء در طول این هزار سال، بررسی شود که آیا فقهاء به این روایت در استنباط حکم فقهی و مباحث اعتقادی، استفاده کرده اند؟. بنابراین، دو اشکال عمده بر این حدیث، مشتمل است بر:
۱٫ این روایت با اینکه در کتاب معتبر غیبت نعمانى آمده است. اما حدس این است که یک روایت، نیست، بلکه چندین روایت، با هم ادغام شدهاند و معلوم نیست که سند ابتداى روایت، سند کل روایت باشد و ممکن است قسمتهای بعدی روایت، از نظر سندی مرسله، محسوب شود.نعمانى این روایت را از ابن عقده و او از احمد بن یوسف نقل کرده است. هیچ اسمى از او در کتب رجالى نیست. بنابراین، این روایت مجهول است. و از طرفی، مشهور رجالیون، ابن حمزه را نیز رد مىکنند، چون واقفی است. ولی به هر حال، بحث در اینجا، عمده متمرکز بر احمد بن یوسف است که مجهول می باشد.
۲٫ و اما اشکال دیگر این است که این روایت،”معرض عنه اصحاب”، است. (یعنی، فقهاء بر این روایت، بی اعتنا بودندو توجه ای نکردند).زیرا فقهاى شیعه، احکام مرتبط با غیبت امام عصر را در کتب خود، بحث کردهاند. به عنوان مثال،فقهاء درباره حکم “قیام بالسبف”و یا حکم”نماز جمعه در زمان غیبت”و … سخن گفتهاند. ولی تاکنون کدام یک از فقها،به سه مسئله بسیار مهم موجود در روایت (یدعو إلى صاحبکم) در کتاب الغیبۀ نعمانی، یعنی: “حرمت فروش سلاح بعد از خروج یمانی، وجوب و تبعیت مطلق و حتی تبعیت فقهای شیعه از یمانی، و پایان عصر غیبت و مرجعیت بعد از قیام یمانی”، را در کتبشان، مطرح کردهاند؟. هیچیک از فقهاء از ابتدا تاکنون به این مسئله اشاره ای نکردهاند که فروش سلاح پس از ظهور یمانی، حرام است. وجوب تبعیت از یمانی را نیز هیچ فقیهی، متعرض نشده است. اگر این روایت،معمولبه و مورد اعتناء اصحاب و فقهاء شیعه در طول قرن ها، بود، حداقل چند تن از فقهاء، باید به آن عمل مىکردند و یا در مورد آن بحث، اظهارنظر می کردند و در کتاب هایشان، مورد بررسی قرار می دادند.
لکن بنظر میرسد، این اشکالات، پذیرفته نباشد و چنین پاسخ داده میشود که:
اما اشکال سندی که روشن است. ما در بخش “منهج علمی”، بیان کردیم که در پذیرش و عدم پذیرش یک روایت، تنها بررسی سند، در پذیرش روایت، کافی نیست و باید در رد و یا قبول روایت، جایگاه محتوایی، شواهد تاریخی و سایر روایات هم خانواده، نیز بررسی شوند. همانطور که شیوه و رفتار قدمای اصحاب و علماء شیعه، چنین بوده است.
و اما اشکال اعراض، عدم توجه و نپرداختن اصحاب به این روایت، نیز، مقبول نیست. زیرا، تاکنون روایات و احادیثمهدویت، کمتر در آیینه فقه، مورد بحث و بررسی تفصیلی قرار گرفته اند؛ همانطور که احادیث نهج البلاغه، نیز مورد بی مهری در فقه، قرار گرفته است. و این روایت نیز مثل برخی از روایات مهدوی دیگر، مورد توجه فقهاء شیعه، نبوده است و از طرفی فقهای شیعه همچون شیخ صدوق و شیخ طوسی، گاهی، در کنار اشتهار به فقاهت، خود شخصیت مهدوی بوده اند و احادیث مهدویت را در کتب مهدوی خویش مورد بحث و کنکاش قرار داده اند و لزوما نیازی به ذکر آن در کتب فقهی خویش، نداشتند. و اصولا باید به این سوال پاسخ داد که چرا در طول ۱۴ قرن از فقه شیعه، به احادیث نهج البلاغه، صحیفه سجادیه و مهمتر از همه احادیث مهدویت، در فقه شیعه، کمتر توجه شده است؟ و آیا این اشکال به فقه شیعه فی الجمله، وارد است؟ برخی از محققین و مدرسان مهدویت حوزه علمیه قم، خود بر این امر واقف بوده و چنین می فرمایند:
“ابراز تأسف از اینکه حوزههای علمیه آن طور که باید به پژوهش در زمینه مهدویت اهمیت نمیدهند. ما چند هزار روایت مهدوى داریم و بیش ا ز ۴٠٠ آیه قرأن در موضوع مهدویت،می باشد. ولى همه اینها را رها کردهایم و تتبع و تحقیق و بررسى نکردهایم. … مسئولیت ما در این باره، سنگین است.” [۱۲]
بنابراین، در مجموع، یمانی هر چند “اهدی الرایات” است و طبق صریح روایت، مخالفت با یمانی، حرام و دشمن وی در آتش، می باشد و هر چند که یمانی، به صراط و طریق مستقیم و حق، دعوت می کند و مردم را به صاحب امر و امام مهدی، فرا میخواند، اما ادعای ارتباط مباشر، مستقیم و بی واسطه یمانی با امام مهدی، وکالت و نیابت خاصه یمانی، همچنین کرامات و معجزات یمانی، فرمانده سپاه بودن یمانی برای امام مهدی، وزارت یمانی در حکومت جهانی امام مهدی، هر چند فی حد ذاته، ممکن است، اما دلیل روایی و حدیثی قوی و محکم، برای این گونه ادعاها، نداریم و ثابت نیست و در احادیث، تصریحی به این مسائل اخیر و ادعاها، نشده است. [۱۳] تا چه رسد به ادعای عصمت و معصوم بودن یمانی، همانطور که پیروان احمد الحسن بصری، ادعا می کنند.
آیا تنها پرچم هدایت عصر غیبت، پرچم یمانی است؟
پیروان احمد الحسن بصری، مدعی هستند که تنها پرچم هدایت عصر غیبت، پرچم یمانی است. در حالیکه علاوه بر توصیف پرچم یمانی به اهدی الرایات، پرچم خراسانی و ایرانیان زمینه ساز ظهور، نیز به پرچم هدایت، توصیف شده است.
اعلان برائت و لعن عبدالله هاشم و تعداد بسیاری دیگر از مبلغین احمد الحسن از وی | دانلود فیلم
شایان ذکر است، خروج و قیام یمانی، تنها و فقط نشانه بسیار نزدیک بودن ظهور امام مهدی را نشان می دهد و در احادیث و روایات، برای یمانی، نقش زمینه سازی و تمهید برای حکومت امام مهدی، گزارش نشده است. بلکه در احادیث، نقش زمینه سازی برای ظهور، بر عهده قومی از مشرق زمین، ایرانیان نهاده شده است که با قیام مردی از قم(رجل من اهل قم یدعو الناس الی الحق) [۱۴] آغاز و در ادامه توسط جانشین ایشان، رایۀ الخراسانی که نیز به عنوان پرچم هدایت است و همراه ایشان، اصحاب امام عصر، حضور دارند (معهم نفر من اصحاب القائم) [۱۵]، که اولین شکست سفیانی را در عراق، به سفیانی تحمیل شده و آنگاه پرچم خراسانی و ایرانیان، برای بیعت با حضرت، نزد امام مهدی، فرستاده میشود.
امام باقر در روایت معتبری، پس از بیان قتل و غارت کوفیان توسط سپاه سفیانی، در وصف سپاه خراسانی و ایرانیان زمینه ساز ظهور، چنین فرمودهاند:
فبینا هم کذلک اذ أقبَلت رایاتٌ مِن قِبَلِ خراسانَ و تَطوِی المنازلَ طیّاً حثیثاً و معهم نَفَرٌ من اصحابِ القائم؛ [۱۶]
در حالی که سپاه سفیانی مشغول قتل و غارت اهل کوفه است، به ناگاه پرچمهایی از سوی خراسان روی میآورند که به سرعت و شتابان منازل را میپیمایند. در میان آنان تعدادی از اصحاب امام مهدی نیز حضور دارند.
ایرانیان، اولین شکست سفیانی را در عراق، به سفیانی تحمیل کرده و آنگاه پرچم خراسانی و ایرانیان، برای بیعت با حضرت، نزد امام مهدی، فرستاده میشود. از امام باقر علیه السلام نقل شده است:
… فَإِذَا ظَهَرَ الْمَهْدِیُّ بَعَثَ إِلَیْهِ بِالْبَیْعَهِ. [۱۷]
… وقتی حضرت مهدی ظهور فرمودند (لشکر خراسانی) برای بیعت،نزد ایشان می روند.
پس، حضور اصحاب و یاران امام مهدی در میان سپاه خراسانی، جنگ با سفیانی و شکست دادن بزرگترین دشمن امام عصر و ارسال پرچم برای بیعت با امام، بهترین دلیل بر فضیلت محور بودن و هدایت یافتگی پرچم و قیام خراسانی است. همچنین حدیث حمله لشکر خراسانی به سفیانی برای دفاع از کیان شیعه، حفظ مراکز مقدسه و عتبات عالیات در کوفه و نجف و دفع خطر لشکر سفیانی نیز دلیل و گواه محکمی بر حقانیت و هدایت پرچم خراسانی، می باشد.
علاوه بر این، امامان معصوم در چند روایات با عبارت های مختلفی همچون، ” فسارعوا الیه” [۱۸] ،”بهم ینصر الله امام الحق” [۱۹] و “فمن ادرک ذلک منکم فلیاتهم” [۲۰] به شیعیان سفارش می کنند که در یاری لشکر خراسانی و ایرانیان زمینه ساز ظهور، کوتاهی نکنند.
کوتاه سخن اینکه، لشکر خراسانی و ایرانیان زمینه ساز ظهور، متصف به حضور”نفر من اصحاب القائم” [۲۱] ، “قتلاهم شهداء” [۲۲] و “رایات هدی” [۲۳] می باشد، که این نشان از هدایت یافتگی، حقانیت و هدایت پرچم لشکر خراسانی و ایرانیان در کنار پرچم یمانی، دارد. و جای هیچ گونه تردیدی، نیست.
اما این سؤال وجود خواهد داشت که چرا پرچم یمانی در مقایسه با پرچم خراسانی هدایتیافتهتر است؟ زیرا، طبق احادیث، آنچه ثابت است این است که دلیل هدایت یافته تر بودن پرچم یمانی، به تصریح روایت، به دلیل دعوت به امام عصر (یدعو الی صاحبکم) و طریق مستقیم (یدعو الی طریق مستقیم)، می باشد که چنین تعابیری برای پرچم خراسانی، استعمال نشده است. هر چند پرچم خراسانی و ایرانیان زمینه ساز ظهور، همانطور که ذکر کردیم، نیز پرچم هدایت است.
در این زمینه، احتمالات مختلفی از سوی محققین و کارشناسان مهدویت، بیان شده است. لکن آنچه بنظر میرسد، صحیح تر باشد، این است که، خروج و قیام یمانی، تنها نشانه بسیار نزدیک بودن ظهور امام مهدی را نشان می دهد و در احادیث و روایات، برای یمانی، نقش زمینه سازی و تمهید برای ظهور وقیام امام مهدی، گزارش نشده است. بلکه در مقابل، نقش زمینه سازی و تمهید و تشکیل حکومت برای ظهور را در احادیث، بر عهده قومی از مشرق زمین و ایرانیان، نهاده شده است که با قیام مردی از قم (رجل من اهل قم یدعو الناس الی الحق) [۲۴] آغاز و در ادامه توسط جانشین ایشان، رایۀ الخراسانی، حکومت ایرانیان، ادامه یافته تا اینکه در آستانه ظهور و هنگام خروج سفیانی، به عنوان اصلی ترین دشمن امام عصر، ایرانیان و لشکر خراسانی، که به عنوان پرچم هدایت است و همراه ایشان یاوران مهدی حضور دارند(معهم نفر من اصحاب القائم) [۲۵]، اولین شکست سفیانی را در عراق، به سفیانی تحمیل کرده و آنگاه پرچم خراسانی و ایرانیان، برای بیعت با حضرت، نزد امام مهدی، فرستاده میشود (بعث إلیه بالبیعه) [۲۶]. به عبارت دیگر، ایرانیان و خراسانی، قبل از ظهور، دولت و حکومت تشکیل می دهند اما یمانی، صاحب دولت و حکومت نیست و تنها بعد از قیام، بر یمن و حجاز (آن هم بنابر قول عده ای از محققین همچون علامه کورانی)، به حکومت خواهد رسید.
اما در پاسخ اشکال گروهی که معتقدند، قیام خراسانی و یمانی همزمان، دانسته شده است، پس عمر جنبش خراسانی را نمیتوان طولانیتر از یمانی دانست، باید گفت: با توجه به سایر روایاتی که به وضعیت ایران پیش از ظهور پرداختهاند، قیام خراسانی، یک حلقه از حلقههای مختلف جنبش ایرانیان قبل از ظهور، است، که در ابتدا با قیام مردی از قم، آغاز و در ادامه به جانشین ایشان، خراسانی، سپرده میشود. اما در روایات برای قیام یمانی، پیشینهای و زمینه سازی از سالیان دور و طولانی، ذکر نشده است.
پی نوشت :
[۱] کورانی، الیمانیون قادمون، ص ۱۲۷ و ۱۳۰٫ کورانی، اسئلۀ مهدویۀ، ص ۱۶-۱۸
[۲] نعمانی، الغیبۀ، ص ۲۵۶
[۳] ابن طاووس، التشریف بالمنن، ص ۱۲۹
[۴] شیخ طوسی، الغیبۀ، ص ۳۹۵
[۵] مجلسی، بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۲۱۳
[۶] نعمانی، الغیبۀ، ص۲۸۰
[۷] کورانی، الیمانیون قادمون، ص ۱۲۷
[۸] مجلسی، بحارالانوار، ج۵۲، ص۳۰۷
[۹] سایت شبستان، شناسه خبر: ۴۵۹۰۴۰
[۱۰] جلال الدین علی الصغیر، علامات الظهور بحث فی فقه الدلالۀ و السلوک، ج ۲، ص ۳۳۸-۳۴۲
[۱۱] آل محسن، أهدى الرایات دراسه فی شخصیه الیمانی
[۱۲] سایت مباحثات، مقاله: خطر جریان مدعی یمانی
[۱۳] جلال الدین علی الصغیر، علامات الظهور بحث فی فقه الدلالۀ و السلوک، ج ۲، ص ۳۳۸-۳۴۲
[۱۴] مجلسی، بحارالانوار، ج ۵۶، ص ۲۱۶
[۱۵] نعمانی، الغیبۀ، ص ۲۸۰
[۱۶] نعمانی، الغیبه، ص ۳۹۲
[۱۷] شیخ طوسی، الغیبۀ، ص ۴۵۲٫ این حماد، الفتن، ص ۲۱۶
[۱۸] نیلی نجفی، منتخب الأنوار المضیئه فی ذکر القائم الحجّه، ص ۳۴۳
[۱۹] مجلسی، بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۳۰۷
[۲۰] مجلسی، بحارالانوار، ج ۵۱، ص ۸۳
[۲۱] نعمانی، الغیبۀ، ص۲۸۰
[۲۲] نعمانی، الغیبۀ، ص ۲۷۳
[۲۳] مقدسی شافعی، عقد الدرر فى أخبار المنتظر، ص ۱۶۷
[۲۴] مجلسی، بحارالانوار، ج ۵۶، ص ۲۱۶
[۲۵] نعمانی، الغیبۀ، ص ۲۸۰
[۲۶] شیخ طوسی، الغیبۀ، ص ۴۵۲
منبع: فرهنگ